روزنوشته های من
سطح دوم زندگی|فرصتی برای حیات
من همیشه به سطح دوم زندگی فکر می کنم. به آن چیزهایی که دیده نمی شوند، به آن روابطی که باید کشف شوند. به تمام ذوق هایی که نکرده ایم. سطح اول زندگی از نظر من، تمام آن چیزی ست ادامه مطلب…
من همیشه به سطح دوم زندگی فکر می کنم. به آن چیزهایی که دیده نمی شوند، به آن روابطی که باید کشف شوند. به تمام ذوق هایی که نکرده ایم. سطح اول زندگی از نظر من، تمام آن چیزی ست ادامه مطلب…
کمتر آدمی را دیده ام که علاقه ای به فهم آینده، پیش از وقوع آن نداشته باشد. تقریبا همه دوست داریم بتوانیم آینده را درک کنیم و الگوهای زندگی مان را منطبق بر آن برنامه ریزی کنیم. در این میان، ادامه مطلب…
من خیلی علاقه به رانندگی در مسیرهای شلوغ و پر ترافیک ندارم. این عدم علاقه تا حدی است که از خیابان های اصلی شهر هم فاصله می گیرم. فروردین امسال و در گذر از کمربندی شرقی، صحنه ای نظرم را ادامه مطلب…
برای من، خیلی از سیستم های مدیریتی شبیه زندگی هستند. به مرور دریافته ام که این تشبیه و تعمیم از زندگی به مدیریت را ناخودآگاه انجام می دهم. همه دوستان نزدیک من می دانند که من مهندسی خوانده ی بعدا ادامه مطلب…
من با لکنت زبان ( از نوع کلونیک + )، صحبت کردن را شروع کردم. بعدها و به کمک مادر و به لطف قصه های زیادی که برایم می خواند و در خلوت دونفره مان از من می خواست ان ادامه مطلب…
امروز نشسته بودیم سر سفره که تلفنِ خانه زنگ خورد. زنگ خوردن تلفن، در خانه ی ما یعنی یک خبر مهم. خبری که اولویتی فراتر از متوسط دارد. در غیر این صورت، معمولا موبایل ها هستند که زنگ می خورند. ادامه مطلب…
حوالی سال 1351 شمسی، یک فیلم ساز و زیبایی شناس ایتالیایی به نام پیر پائولو پازولینی ، که پس از مطالعه ی هزار و یک شب، علاقمند به فرهنگ شرق شده بوده، راه می افتد و برای ساخت یکی از ادامه مطلب…
یکم : همیشه علاقه دارم در نوشته ها و صحبت هایم قابل پیش بینی باشم. تعلیق در جای درستش برام جذاب است. اما این نوشته نیازی به هیچ گونه ای از تعلیق ندارد. اگر بخواهم خلاصه و کلیتی از ماجرا ادامه مطلب…